هیچوقت حق الزحمه ام را کامل نگرفتم
این داستان واقعی چندین سال پیش من میباشد. دوستی به نام محمدرضا داشتم (صاحب یک کلنیک دندانپزشکی بود) که روزی با من تماس گرفت و گفت: یکی از دوستانم دنبال یک طراح حرفهای وبسایت بود و از من کمک خواست، بلافاصله تو را معرفی کردم. در اولین فرصت به دفتر من بیا تا در مورد شرایط کار با هم توافق کنید. چند روز بعد هم برای دیدار با مشتری جدید عازم دفتر محمدرضا شدم. با توجه به دوستی این مشتری با محمدرضا ، پس از صحبتهای اولیه و توافق نهایی در آن جلسه،ضرورتی جهت بستن قرارداد معتبر ندیدم (در واقع اساساً با نحوه قرارداد نوشتن حرفهای هم آشنا نبودم ).
از طرفی مبلغ توافق شده هم چشمگیر بود و در آن زمان به راحتی می توانستم بهترین لپتاپ بازار که مورد علاقهام بود را تهیه کنم .
با ذوق و شوق پروژه را کلید زدم. طراحی در فتوشاپ، نهاییسازی طرح، تأییدیه ها،آغاز کد نویسی فرانت اند و بک اند، ایجاد محتوای دمو برای نمایش نهایی سایت و … در نهایت پس از چند روز تلاش بی وقفه با شب بیداری های متعدد سایت آماده تحویل شد. در اولین فرصت یک جلسه برای ارائه سایت به مشتری تنظیم کردم درحالی که سرعت کار هیجانزده هم شده بود. خلاصه این که در همان جلسه اطلاعات ورود سایت از جمله نام کاربری و رمز عبور را به وی تحویل دادم و خداحافظی کردیم. بیصبرانه منتظر خبر واریز پاداش زحمتهایم بودم و در خیال خودم برای نحوه خرج کردن آن برنامهریزی انجام میدادم ساعتها و روزها گذشت و هیچ خبری نشد.
حتی هزینه های اولیه را دریافت نکرده بودم
این در حالی بود که حتی هزینه اولیه هاست و دامنه را هم از جیب خودم پرداخت کرده بودم تا کار سریعتر پیش برود. پس از پیگیریهای متعدد و مستمر مشتری هر روز داستان و بهانه جدیدی میتراشید و پرداخت را بهتأخیر میانداخت . آنقدر این روند ادامه داشت تا سونامی افزایش قیمتها فرارسید و قیمت لپتاپ مورد علاقهام چهار برابر شد. با این شرایط دیگر دریافت کامل پول هم جذابیتی برای من نداشت اما ایکاش حداقل همان مبلغ را هم پرداخت میکرد. شاید خندهدار باشد که بعد از گذشت دو سال مبلغ یک میلیون تومان به حسابم واریز کرد.در آن لحظه احساس کردم به جای پاداش زحمت صدقه گرفتهام.
به جای پاداش زحمت کارم صدقه گرفتهام
حالم گرفته شد. نه می توانستم کل تقصیر را گردن مشتری بیندازم و نه دوست مشترک ما محمدرضا که معرف او بود. فقط و فقط خودم را مقصر میدانستم چون اگر همان موقع با قراردادنویسی آشنا بودم و با مشتری قرارداد رسمی منعقد میکردم، بهراحتی میتوانستم حقم را مطالبه کنم و او هم قطعاً به قرارداد پایبندتر بود تا قول شفاهی. با انجام همین کار می توانستم علاوه بر مبلغ توافق شده جریمه دیرکرد را هم زنده کنم و به کلیه حقوق قانونی خودم به عنوان مجری پروژه دست پیدا کنم . از این دست اتفاقات بهصورت روزانه برای متخصصین و کارفرمایان ما بخصوص در حوزه تکنولوژی که بر پایه خدمات هستند درحال وقوع است به طوری که انگیزه آنها نیز برای ادامه کاهش یافته و هیچگونه امنیت مالی در شغل خود احساس نمیکنند.
داستان یوسف مهندس ارشد نرم افزار
یوسف یکی از دوستان خوب و نزدیک من بوده و هست که با داشتن پانزده سال سن بیشتر از من،چندین سال است که در دانشگاه بهعنوان استاد تدریس کرده و بسیار حرفهای و خلاق است. چندی پیش به واسطه یک رابطه دوستانه با شرکتی نرمافزاری وارد همکاری شد و پس از گذشت مدت زمان کوتاهی ایدهای ناب و بسیار فوقالعاده را با مدیر عامل شرکت مطرح کرد که پس از استقبال و موافقت مدیر با این طرح، فرآیند اجرای آن را با همکاری کارمندان دیگر آغاز کرد. چند ماه گذشت و آقا یوسف عزیز برای بالا بردن بهرهوری و مدیریت زمان شخصی اش، ارتباطش با دانشگاه و تدریس را به حداقل ممکن رساند تا با تمرکز بیشتری روی این طرح کار کند.
اخراج ناگهانی یوسف از شرکت
یک روز خبر اتفاقی تلخ به گوش من رسید که ایشان با نهایت ناسپاسی از طرف مدیر آن شرکت و به دلایل واهی از آنجا اخراج شده و با وجود اینکه طراح اصلی پروژه و توسعه دهنده هفتاد درصد از آن بود، بدون هیچ امتیازی از آن کنار گذاشته شد. تفاوت من با یوسف این بود که او هوشمندانهتر عمل کرده و با قرارداد رسمی وارد شرکت شد اما جالب اینجاست که او هم آن طور که باید به حقوق مادی و معنوی خود نرسید.
شاید بپرسید چرا !؟ این دلایل به طور واضح با اشتباهات متخصصان دیگر مشترک است و احتمالاً شما مخاطبان عزیز هم چندین مورد از آنها را شنیدهاید.
۱- به دلیل اعتماد دوستانه، بدون مطالعه کامل قرارداد آن را امضا کرد.
۲- نسخه دوم قرارداد را از شرکت دریافت نکرد و در نتیجه بعد از اخراج، هیچ سند معتبری برای زنده کردن حقوق خود نداشت.
۳- در این دوره ۱۰ ماهه که عضو شرکت بود، هیچ داکیومنت مستندی برای پیشبرد طرحها ایجاد نکرد تا مهر تأییدی بر فعالیتهای وی در آن شرکت باشد.
۴- تکلیف مالکیت ایده را بین خود و آن شرکت روشن نکرده بود.
و چندین اشتباه کوچک و بزرگ دیگر…
۱۰ ماه زحمت یوسف به راحتی از بین رفت
بسیاری تأسفبرانگیز است که زحمت شبانهروزی و ده ماهه یوسف به هدر رفت و دیگر هیچ سهمی در موفقیت های آینده این طرح نخواهد داشت. نهایتاً در خوشبینانهترین حالت میتواند با پیگیری فراوان بیمه بیکاری یا مبلغی بهعنوان خسارت دریافت کند اما هرگز نخواهد توانست خسارت اصلی را جبران کند. ما انسانها در طول زندگی بهطور مستمر درحال عقد قرارداد و بستن توافقنامه هایی هستیم که اکثر ما در بیشتر از ۹۰ درصد موارد مفاد آنها را مطالعه نمیکنیم و درنتیجه مشاهده می کنیم که بهصورت ارثی این پدیده ادامه داشته و دارد. هرگز به ما چرایی و چگونگی قرارداد نوشتن را یاد ندادهاند و همیشه از این مسئله ضرر کردهایم که نمونه سادهاش خرید و فروش خودرو و خانه است.
اگر فقط دو ساعت را صرف یاد گرفتن این اصول میکردیم شاید جایگاه مالی ما از وضعیت فعلی بسیار بالاتر بود.این که تاکنون مشکلی با قراردادها نداشتهایم به معنی تضمین عدم وجود مشکل در آینده نیست و این مسئله به عنوان یک ریسک بزرگ در طول زندگی ما خواهد ماند.
مرغ همسایه همیشه برای ما ایرانیها غاز است
ورشکسته یا قربانی قراردادهای کاری و مالی
اگر امروز از چند نفر ورشکسته یا قربانی قراردادهای کاری و مالی بخواهید تا دلایل دچار شدن به این وضعیت غمانگیز را برای شما بگویند، قطعاً جواب آنها کمسوادی و سادهلوحی نخواهد بود. شاید این افراد در حوزه کاری خودشان بسیار متخصص و حرفهای باشند اما مسائل حقوقی و قانون چیز دیگری است و همیشه از عدم آگاهی کافی به این موضوع است که این گونه افراد، ضربههای مادی و معنوی فراوانی متحمل می شوند. دسته دوم این افراد کسانی هستند که دنبال احقاق حق خود هستند اما حقی که هیچ جایی ثبت نشده است. نه قراردادی نه شاهدی و نه هیچ مدرک قانونی برای اثبات ادعاها…
نکته جالب اینجاست که در اینگونه مواقع وقتی قربانیها نتوانند ادعای خود را اثبات کنند، طرف مقابل زیرکی به خرج داده و درخواست خسارت هم میکند که اوج بیانصافی و ناجوانمردی است. این داستان زمانی پیچیدهتر میشود که طرف مقابل کافی است ثابت کند تا به واسطه حضور در دادگاه و اتلاف وقت، چند قرارداد مهم را از دست داده، آن وقت شکایت کننده مظلوم علاوه بر اینکه هیچ امتیازی دریافت نکرده، محکوم به پرداخت خسارت سنگین به این شرکت هم میشود و تحت هر شرایطی مجبور به جلب رضایت آنها خواهد بود.
نیازی به ۴ سال تحصیل در رشته حقوق نیست!!!…
کلام پایانی اینکه اگر ما در مسائل حقوقی اطلاعات نسبی و ضروری را داشته باشیم، بدون نیاز به گرفتن مدرک دانشگاهی حقوق هم میتوانیم از پس تمام قراردادها و معاملات شخصی و کاری خودمان برآییم و هرگز تجربیات تلخ دیگران را تکرار نکنیم .فقط کافی است اصول اولیه ای که لازمه کار و تخصص ما هست را بدانیم. با این کار به خودمان احترام گذاشته و به کارمان هم رسمیت بخشیدهایم.
یادتان باشد هیچ کارفرما و متخصص معتبری بابت پیشنهاد ارائه قرارداد از سمت شما، همکاری را لغو نمیکند و اتفاقا بیشتر به شما و حرفهای بودنتان پی خواهد بود.
بی جهت نیست که طولانی ترین آیه قرآن هم در مورد قراردادنویسی است،حتی بین دو عضو یک خانواده ….
آیا این دوره اصول قراردادنویسی کسب و کار ارزش سرمایه گذاری دارد؟
اینکه این دوره ارزش سرمایه گذاری دارد یا ندارد بیشتر بستگی به کار و تخصص شما دارد. اگر در مورد نکات منفی حضور در دادگاه و پیگیری مسائل مالی و حقوقی کاری نشیم فقط هزینه یک ساعت مشاوره با یک وکیل خبره و تنظیم یک قرارداد محکم و عالی را خدمت شما عرض کنم شاید بهتر ارزش سرمایه گذاری این دوره برای شما ملموس شود ، به طور متوسط یک ساعت مشاوره خصوصی با یک وکیل خبره مبلیغی بین ۳۰۰ تا ۵۰۰هزارتومان میباشد و تنظیم کردن یک قرارداد حرفه ای برای شما مبلغی بین ۱/۵ میلیون تومان تا ۱۰ میلیون تومان میباشد. اگر همه موارد را در حد معمول محاسبه کنیم تنظیم یک قرارداد و توضیح نکات کلید هر بند حدودا ۲/۵۰۰/۰۰۰ هزارتومان میشود که شما تنها ۱۰% آن را پرداخت خواهید کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.